آرمان فلسطین؛ دال مرکزی آمریکازدایی
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۹۷۱۵۴
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا ۲۹ سپتامبر (۷ مهر ۱۴۰۲) مدعی شده بود که «منطقه خاورمیانه امروز ساکتتر از دو دهه گذشته است.» او گفته بود که «چالشها باقی ماندهاند، اما مدت زمانی که باید برای بحران و درگیری در خاورمیانه امروز صرف کنم، در مقایسه با هر یک از پیشینیانم که به ۱۱ سپتامبر بازمیگردند، به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما این دستور کار در مصر قاطعانه رد شد و هیچ طرف دیگری نیز به آن تمایلی نشان نداد تا برای اولین بار در تاریخ درگیری اعراب و اسرائیل، دولت ایالاتمتحده هیچ ایدهای برای اینکه ممکن است روز بعد چه اتفاقی بیفتد، نداشته باشد. طوفان الاقصی اگرچه ضربه سختی به رژیمصهیونیستی زد، اما در لایه بعدی واقعیت آمریکا در منطقه غرب آسیا را نیز به نمایش گذاشت. از همین رو نیز روز گذشته رهبر انقلاب در دیدار با هزاران نفر از بسیجیان به این موضوع اشاره کردند و طوفان الاقصی را «آمریکازدایی» از منطقه و بر هم زدن «جدول سیاستهای آمریکا» دانستند تا درنهایت جدول را «محو» کند. ایشان در این دیدار با توجه به اهمیت مسائل منطقهای، طرح ۲ دولتی را «خائنانه» دانستند و با اشاره به شکست ایده خاورمیانه بزرگ آمریکا، موضع درست درباره قضیه فلسطین را برگزاری رفراندوم خواندند و در نهایت از تبلیغات دشمن برای ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی هم سخن گفتند. شاید دال مرکزی سخنان رهبر انقلاب، تشریح دقیق جایگاه آمریکا در منطقه بود.
جایگاه آمریکا در تحولات کجاست؟ناکامی متحدان آمریکا و طرحهای این کشور در غرب آسیا نتایج خوبی برای این کشور نداشته است. هرچند این طرحها به ویرانی تعدادی از کشورهای منطقه منجر شده است، اما عایدی چندانی نصیب واشنگتن نکرده بلکه از دل این ویرانیها گروههای مقاومتی جدیدی برخاستهاند که گریبانگیر آمریکا شدهاند.
آمریکا برای تضمین سلطهگری خود بر جهان، به نفوذ عادی در منطقه نیاز نداشت بلکه برای تحققش نیازمند تسلط همهجانبه بر غرب آسیا بود. بدون حاکم آمریکایی در بغداد و یا حضور دولتی وابسته در این شهر، با شکست توطئه علیه سوریه و یمن مانورها و عکاسیهای دیپلماتیک و یا حتی حضور پایگاههای واشنگتن کمک چندانی برای «تحقق قرن آمریکایی» نخواهند بود.
وضعیت آمریکا در منطقه به جایی رسیده است که امارات به عنوان یکی از گوشبهفرمانترین متحدان آمریکا تحرکاتی انجام داده که نافرمانیهای بزرگی از دستورات واشنگتن به حساب میآیند. گام برداشتن امارات برای تقویت ارتباط با سوریه و چین در این چهارچوب قابل تحلیل است.
به طور خلاصه آمریکازدایی در منطقه به معنای عدم پیروی از ابعاد نامتعارف آمریکا مانند زورگویی، اشغالگری و نفوذ است. با اینحال مراودات سیاسی ادامه دارد. در هفتههای اخیر بسیاری از تحلیلگران منطقهای و غربی نیز در مقالههای خود به شکست و ناکامی سیاستهای آمریکا در غرب آسیا اشاره کردهاند. جورجیو کافایرو در مقالهای با عنوان «شکست سیاست خارجی بایدن در خاورمیانه» در newarab نوشت: «انکار شکستهای عمده سیاست خارجی واشنگتن در خاورمیانه به طور فزایندهای دشوار است. دولت بایدن همچنین انرژی دیپلماتیک زیادی را برای کشاندن عربستانسعودی به توافق ابراهیم سرمایهگذاری کرده است، چیزی که هیچ کارشناسی نمیتواند با توجه به تحولات جاری در اسرائیل و فلسطین، به زودی آن را تصور کند.»
بیشتربخوانید
واشنگتنپست: ۱۰ هزار آمریکایی برای جنگ غزه به اسرائیل رفتندسلمان رفیع شیخ نیز در مقالهای با عنوان «جنگ غزه خاورمیانه را از آمریکا دور میکند» برای «آسیا سنتینل» نوشت که تهاجم ۷ اکتبر به اسرائیل و متعاقب آن حمله نیروهای اسرائیل به غزه، چیزی را تشدید میکند که قبلا به نظر میرسید دور شدن واشنگتن از خاورمیانه بود. طی ماههای اخیر، کشورهای خاورمیانه دست به تحرکات اساسی زدهاند که نشاندهنده تغییر محتمل در روابط منطقه است؛ روابط با واشنگتن را کاهش داده و آن را با رقبای اصلیاش یعنی چین و روسیه گسترش دادهاند. کشورهای رقیب ایالاتمتحده و همچنین خود کشورهای عربی میدانند که با درگیریها توافقنامه ابراهیم، (توافقنامههای دوجانبه درباره عادیسازی اعراب و اسرائیل) و همچنین هر گونه عادیسازی سیستماتیک با اسرائیل لغو شده است. در یک لحظه ظاهرا پیشرفتی که قدرتهای غربی داشتند معکوس شد. از نظر سیاست خارجی، واشنگتن در سالهای آینده باید با پیامدهای این درگیری مقابله کند. این شکاف فزاینده متناسب با زمانی که ایالاتمتحده برای متقاعد کردن اسرائیل برای توقف آتش صرف میکند، به افزایش خود ادامه خواهد داد.
برخلاف ناکامی ایالاتمتحده در پیشرفت، عربستانسعودی و ایران، اکنون به نظر میرسد که اشتراکات بیشتری در برابر اسرائیل و فلسطین داشته باشند تا با واشنگتن. آنها هر دو ارتش اسرائیل را «نیروی اشغالگر» غزه نامیدهاند. سایر کشورهای بزرگ خاورمیانه، از جمله امارات متحده عربی، از پذیرش توضیحات جو بایدن، رئیس جمهور وقت آمریکا در مورد حمله به بیمارستان الاهلی العربی غزه که صدها فلسطینی در آن کشته شدند، خودداری میکنند.
اگرچه امارات متحده عربی یکی از امضاکنندگان توافقنامه ابراهیم است، اما مقامات این کشور میدانند که موضوع فلسطین تنها به قیمت شعلهور کردن احتمالی «بهار عربی» در داخل کشور قابل چشمپوشی است. در واقع، اکثر کشورهای خاورمیانه با این معضل روبهرو هستند؛ آنها نمیتوانند مساله فلسطین را نادیده بگیرند، بهویژه اکنون که اسرائیل جنگ خود را تشدید کرده است. اگر آن را نادیده بگیرند، واکنشهای داخلی رخ میدهد. همانطور که گزارشهای رسانهها نشان میدهد، اکثر شهروندان اسرائیلی ساکن امارات متحده عربی از ترس واکنش مردم، پس از حملات اسرائیل سر کار حاضر نشدند؛ اگرچه دولت امارات کنترل شدیدی بر مخالفان دارد.
با توجه به این موضوع، شورای همکاری خلیج فارس بیانیهای صادر و «نیروهای اشغالگر اسرائیل» را به بمبگذاری در بیمارستان متهم کرد. اکنون به نظر میرسد که خاورمیانه در حال مخالفت با ایالاتمتحده است. به عنوان مثال، در ۲۵ اکتبر، شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) دو قطعنامه در مورد غزه را مورد بحث قرار داد. ایالاتمتحده و روسیه این قطعنامهها را ارائه داشتند که هر دو رویکردهای متفاوتی را برای مناقشه ارائه کردند. قطعنامه آمریکا اگر پذیرفته میشد، شورای امنیت را به رد حملات حماس و تایید مجدد حق اسرائیل برای دفاع سوق میداد. قطعنامه روسیه اگر پذیرفته میشد، منجربه «آتشبس بشردوستانه فوری، بادوام و کاملا محترمانه» میشد. مهمتر از آن، امارات متحده عربی با قطعنامه آمریکا مخالفت کرد و به قطعنامه روسیه رای داد. به غیر از امارات و روسیه، چین نیز از نسخه روسیه پشتیبانی کرد. با این حال، حمایت امارات از روسیه یک رویداد منفرد نیست. در هفته دوم اکتبر، یک هیات اتحادیه عرب با مقامات چینی برای فرونشاندن بحران دیدار کرد. چین بر حمایت خود از «راهحل دوکشوری» تاکید کرد و متعهد شد به ارسال کمک به غزه نیز ادامه دهد
تلاش برای حمایت چین و روسیه مستقیما با انتقاد مداوم از موضع ایالاتمتحده و اسرائیل تقویت میشود. در بیانیه مشترک اخیر بحرین، مصر، اردن، کویت، مراکش، امارات متحده عربی، عمان، قطر و عربستانسعودی از شورای امنیت سازمان ملل خواسته شده است که نهتنها برای آتشبس فشار بیاورد، بلکه حمله مستقیم به موضع آمریکا را نیز انجام دهد. «حق دفاع از خود که توسط منشور سازمان ملل تضمین شده است، نقض قوانین بینالمللی را توجیه نمیکند و عدم توصیف آنچه اتفاق میافتد بهعنوان نقض آشکار حقوق بشردوستانه به منزله روشن کردن این رویه برای ادامه آن است.»
این دولتها همچنین استدلال کردند که «حق دفاع از خود» برای گسترش مجازات دستهجمعی برای غزه ایها استفاده میشود، که به نظر میرسد یکی از دلایل اصلی گسترش درگیری به سایر کشورهای منطقه است؛ به عنوان مثال، یمن در ۳۱ اکتبر به اسرائیل اعلام جنگ کرد. این کشورها قاطعانه آمریکا را مقصر وضعیتی میدانند که ممکن است به منافع آنها نیز لطمه بزند، به همین دلیل است که علیرغم برخی تلاشهای مقامات آمریکایی، هیچ پیشروی مشترک معنیداری از سوی آمریکا و کشورهای عربی ممکن نشده است. به عنوان مثال، در آخرین مکالمهای که بایدن با محمد بن سلمان، رئیسجمهور عربستانسعودی داشت، هر دو رهبر چیزی جز لفاظیهای پوچ از گفتگو پیدا نکردند، زیرا آنها برای یافتن یک «صلح پایدار» توافق کردند. درحالیکه تعریف صلح به خودی خود موضوع موردمناقشه باقی مانده است.
واشنگتن نتوانسته کشورهای عربی را متقاعد کند و به نظر نمیرسد تلاش خاصی برای این هدف انجام داده باشد. با علم به اینکه تسلط چین بر منطقه در چند سال گذشته به طور پیوسته در حال افزایش بوده است، ناتوانی واشنگتن در تأثیرگذاری بر خاورمیانه به نفع اسرائیل به فرصت دیگری برای چین و روسیه تبدیل خواهد شد تا روابط خود را گسترش دهند و روابط ایالاتمتحده را تحت فشار قرار دهند.
چرا طرح ۲ دولتی خائنانه است؟
طرح ۲ دولتی خائنانه توصیف میشود، زیرا همانگونه که از نامش برمیآید، خاک فلسطین باید برای تشکیل دو دولت تقسیم شود که طی آن بخشی از خاک ملت فلسطین به دیگران واگذار میگردد. این صفت برای توصیف حاکمان و دولتهایی که از بخشی از خاک کشورشان میگذرند، صادق است. نام خائن بر روی فرمانروایانی که به راحتی از خاک کشورشان گذشتهاند، در تاریخ باقی مانده است. اطلاق خائن به برخی از شاهان قاجاریه که حتی با جنگ مجبور به واگذاری زمین شدهاند، در همین راستا صورت گرفته است؛ بنابراین طرح ۲ دولتی به این دلیل که بخشی از خاک فلسطین به عنوان یک کشور را به صهیونیستها واگذار میکند، خائنانه است.
بخش دیگر خائنانه بودن راهکار ۲ دولتی، به فریبآمیز بودن آن بازمیگردد. راهکار ۲ دولتی را غرب و صهیونیستها برای حل و فصل قضیه فلسطین ارائه نکردند بلکه هدف اصلی آنها تزریق یک آرامبخش به ملت فلسطین بود تا آنها در رویای یک آینده فرضی، دست از مبارزه بردارند. کاهش میزان مقاومت مردم فلسطین باعث شد در سایه این فرصت، صهیونیستها به سلطهگری خود افزوده و تعداد شهرکنشینیان در کرانه باختری را ۱۰ برابر کنند. اگر در دهه ۱۹۹۰ میلادی که راهکار ۲ دولتی بر اساس توافق اسلو در دستور کار قرار گرفت، تعداد شهرکنشینیان صهیونیست در کرانه باختری ۹۰ هزار نفر بود، آنها امروزه به ۸۰۰ هزار نفر رسیدهاند.
موضع شریفانه درباره فلسطین چیست؟
ایران مخالف هرنوع تصمیمگیری درباره فلسطین است که در آن مردم نقش نداشته یا نقششان تضعیف شده است. تهران معتقد است نه قدرتها و کشورهای خارجی و نه گروههای فلسطینی که طرفدارانشان بخشی از مردم فلسطین هستند، نمیتوانند درباره آینده ملت فلسطین به شکل مستقیم تصمیمگیری کنند.
بر همین اساس ایران بر «همهپرسی» تاکید دارد. شرکتکنندگان در این همهپرسی تمام فلسطینیهای ساکن در سرزمینهای اشغالی و خارج از آن است. صهیونیستها و یهودیانی نیز که از خارج وارد فلسطین شده و «غاصب» نامیده میشوند حق مشارکت در همهپرسی را ندارند مگر یهودیان فلسطینیتبار با هر گرایشی که به طور کامل غاصب تلقی نمیشوند، زیرا با وجود همراهی جمعیتشان با جنایات صهیونیسم درهرحال تبار فلسطینی داشتهاند.
چرا «به دریا ریختن یهودیان» تبلیغ میشود؟
رژیمصهیونیستی بر اساس شاخصی مانند «دموکراسی» بخشی از جغرافیای سیاسی غرب شناخته میشود؛ همانگونه که دو قاره آمریکا و اقیانوسیه بخشی از غرب تلقی میشوند. از نگاه غرب، تلآویو تنها دموکراسی سالم موجود در منطقه است، حتی برتر از دموکراسی ترکیه.
رد «همهپرسی» همزمان با ادعای وجود دموکراسی در رژیمصهیونیستی کار دشواری است. از همین رو، جریان رسانهای غرب تلاش دارد با جعل، اینگونه تبلیغ کند که هدف ایران و محور مقاومت «ریختن یهودیان به دریاست.» آنها با این تبلیغ سعی میکنند ضمن فرار رو به جلو، بار دیگر به «مظلومنمایی» روی آورده و خطر تکرار هولوکاست را به اذهان متبادر سازند. این نقشه اشکال غیردریایی نیز دارد. صهیونیستها در قالب مظلومنمایی همواره درحال برسازی «تکرار هولوکاست» هستند و همواره تکرار میکنند ایران با تجهیز مقاومت در اطراف فلسطین اشغالی به دنبال کشتار جمعی یهودیان است و یا تهران در صورت دستیابی به سلاح هستهای یهودیان حاضر در فلسطین اشغالی را به وسیله آن خواهد کشت.
چرا امروز راهکار ۲ دولتی مطرح شده است؟
مطرحسازی راهکار ۲ دولتی توسط غرب در برهه کنونی چند کارکرد دارد که در نخستین مساله فوری، به دنبال پوشش شکستهای رژیمصهیونیستی است. تلآویو هدف خود را نابودی حماس در غزه عنوان کرده بود و حالا که این هدف محقق نشده است، غرب با صحبت از ۲ دولتی و سپردن غزه به دست تشکیلات خودگردان به دنبال عادی نشان دادن شرایط است و قصد دارد نشان دهد اهداف رژیمصهیونیستی در خصوص تغییر اداره نوار غزه درحال تحقق است.
مطرح شدن ۲ دولتی اهداف دیگری نیز دارد. نخست تقویت «جناح سازشکار» در برابر جناح مقاومت، تا شکاف میان فلسطینیها همچنان باقی مانده و مقاومت به طور کامل نبض ملت فلسطین را در اختیار نگیرد. از همین رو وعده تشکیل دولت فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ بار دیگر مطرح شده است.
دلیل دوم، فشار فزاینده بینالمللی شامل جهان عرب، چین، روسیه، کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و حتی برخی از دولتها و احزاب غربی برای حل و فصل قضیه فلسطین است. از نگاه این دسته از کشورها، عدم تشکیل کشور فلسطینی و تداوم جنایات رژیم باعث وقوع عملیات ۷ اکتبر و بحران کنونی گشته و این روندها باید پیگیری راهکار ۲ دولتی، معکوس شوند.
چرا قضیه فلسطین به سمت حل میرود؟در داخل فلسطین مقاومت به گفتمان غالب تبدیل شده است و این روند، حمایتهای منطقهای را نیز به خود جلب کرده است. اگر فشارهای بیرونی مانند حملات به پایگاههای آمریکا، حمله به مواضع صهیونیستها در فلسطین اشغالی و توقیف و ضربه به کشتیرانی بینالمللی آنها نبود، تلآویو به این زودی حاضر به آتشبس و توقف جنگ نمیشد. این فشارها و حمایتهای بیرونی اگر به تقویت قدرت مقاومت فلسطینی و عقبنشینی تلآویو در جنگ منجر شد میتواند با افزایش فشار بر صهیونیستها و غرب شرایط را برای برگزاری همهپرسی فراهم سازد.
طرح خاورمیانه جدید چه بود؟طرح خاورمیانه جدید با دو هدف تو در تو طراحی شده بود. بر مبنای این طرح، رژیمصهیونیستی به قدرت منطقه تبدیل میشد و از این طریق امپراتوری آمریکا نیز تقویت و تسلط واشنگتن بر جهان در قرن حاضر تثبیت میشد. طبق این طرح، کشورهای منطقه باید تجزیه میشدند تا جمعیت و قدرت کمتری داشته باشند، کشورهای جدیدی بر مبنای قومیت و مذهب تشکیل شوند، قضیه فلسطین به اتمام برسد و حتی وسعت رژیمصهیونیستی افزایش یابد.
بر همین اساس کردستان بهعنوان یک دولت قومی با تجزیه خاک سه کشور بزرگ و پرجمعیت منطقه یعنی ایران، ترکیه و عراق شکل میگرفت و همزمان عراق به دو اقلیم شیعه و سنی تقسیم میشد. بخشهایی از خاک ایران و عربستانسعودی نیز به اقلیم شیعه ملحق میشد که دارای هویت دوگانه شیعی- عربی بود. با چنین اقدامی، مرکزیت شیعه از ایران به ناحیه جنوبی عراق منتقل میشد و همزمان با ایجاد یکسانی میان هویت شیعی و عربی، تشیع در ایران بیش از پیش تضعیف میشد.
در طرح خاورمیانه جدید همچنین مدینه و مکه از خاک عربستان جدا میشد و در قالب «کشور حجاز» مانند کشور واتیکان در مسیحیت عمل میکردند. این اقدام هرچند بهلحاظ جغرافیایی صورت میگرفت، اما در بطن خود جدایی اسلام از سیاست را نیز دربرداشت. جداسازی دو شهر مقدس اسلامی و تشکیل یک کشور از آنها، برای اهمیت یافتن این دو شهر صورت نمیگرفت، بلکه حکایت از جداسازی دین از پیکره جهان اسلام بود و اینگونه القا میکرد که تحرکات و اعمال اسلامی مختص این محدوده مقدس است.
واتیکانسازی از مکه و مدینه یک خطر دیگر نیز بهدنبال داشت. با توجه به تشکیل اقلیم شیعه و سنی در عراق و تنظیم منطقه بر منازعه شیعه و سنی، احتمال داشت پس از مدتی کربلا و نجف به عنوان دو شهر مقدس شیعیان در مقابله با تسلط اهل سنت بر مکه و مدینه وارد فرآیند واتیکانسازی شده و تفرقه میان مذاهب اسلامی دو چندان شود. این برنامه ریزی نشان میدهد غرب بهدنبال جاسازی تنش در جهان اسلام بود تا کشورهای کوچکتر شده اسلامی همواره درگیر منازعه با یکدیگر باشند و از رهگذر جنگها تضعیف شوند و همزمان آمریکا به بهانه مدیریت تنشها، وارد تنظیم روابط منطقهای شود. این جنگها همچنین به فراموشی قضیه فلسطین منجر میشد و زمینه توسعه ارضی و سلطه منطقهای تلآویو را فراهم میآورد.
چرا خاورمیانه جدید شکست خورد؟شکلگیری و تقویت گروههای مقاومت در منطقه از فلسطین گرفته تا لبنان، عراق، سوریه و یمن باعث شدند طرح خاورمیانه جدید شکست بخورد. بسیاری از زیرمجموعههای طرح خاورمیانه جدید طبق اصول کلی آن شکل گرفته بودند، به گونهای که داعش و جبهه النصره که برای تجزیه عراق و سوریه شکل گرفتند، بر مبنای ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی ایجاد شده بودند. این گروهها، اما شکستی دوجانبه به طرح خاورمیانه بزرگ وارد و روند آن را وارونه کردند. به همین دلیل نهتنها کشورهای منطقه کوچکتر و تضعیف نشدند، بلکه با شکلگیری تعداد بیشتری از گروههای مقاومتی و توسعه آنها، محور مقاومت ایجاد شد که متشکل از چند کشورها، دولتها و گروه است. از این رو مقاومت ضدغربی از لحاظ جغرافیایی توسعه را بهجای کاهش تجربه کرد. ضربه دیگر محور مقاومت به خاورمیانه جدید، نقشش بهعنوان خاموشکننده درگیریها بود و موفق شد ضمن برقراری آرامش طولانیمدت در جنوب لبنان، داعش و گروههای تکفیری در سوریه را سرکوب کند. در ادامه نیز روابطی بر مبنای ارتباطات دولتهای مقاوم شکل گرفت که در آن بهجای درگیری، افزایش همکاریها جای داشت.
هلال شیعی را چه کسی مطرح کرد؟پادشاه اردن در سال ۲۰۰۴ اعلام کرد یک هلال شیعی میان ایران، عراق، سوریه و لبنان درحال شکلگیری است. این سخنان موضعگیری شخصی یک مقام اردنی نبود و براساس دستور کار آمریکایی شکل گرفت. این مواضع بهطور اساسی برای تسهیل اجرای طرح خاورمیانه بزرگ اتخاذ شدند. اتهام ایجاد هلال شیعی و دمیدن بر تنور منازعه مذهبی توان القاعده و گروههای بنیادگرای سنی در عراق را بهجای نبرد با آمریکا بهسمت نبرد با شیعیان عراقی منحرف کرد، حمله رژیمصهیونیستی به لبنان را با تصویر کردن به عنوان حمله تلآویو به شیعیان لبنانی مشروع ساخت و زمینههایی برای اجرای توطئه جهانی علیه سوریه در سال ۲۰۱۱ فراهم کرد. حاکم اردن بعدها متوجه خطایی شد که بخشی از آن بود.
او تنها بخشی از طرح خاورمیانه را میدانست و از ابعاد کلی آن بیخبر بود. اردنیها بعدها و در اواخر کولاک تکفیریها در سوریه متوجه شدند غرب قصد دارد احتمالا اردن را بهعنوان وطن جایگزین فلسطینیها معرفی و با از بین بردن این کشور، فلسطین را در آن تاسیس کند. زمانی که در سال ۲۰۰۴ امان از طرح خاورمیانه جدید پیروی میکرد تنها ضدیت آن با جریان مقاومت را مدنظر داشت که بهزعم پادشاه اردن رقیب ساختار و نرمافزار حکومتی وی بود. علیرغم افتوخیزهای اردن، اما امروز با وقایع فلسطین و حمایت تمامقد جریانات شیعی از ملت فلسطین در سایه خاموشی دیگران، دیگر منازعه شیعی- سنی قابلیت مطرحسازی مانند گذشته را ندارد و منطقه به صحنه درگیری دو گروه «طرفداران تسلیم» و «طرفداران مقاومت» تبدیل شده است.
خشم جهان عرب از آمریکاعملیات مقاومت و عملکرد واشنگتن، خشم از ایالاتمتحده در غرب آسیا را تشدید کرده است. تظاهرات گسترده در پایتختها از امان تا منامه، صنعا تا بغداد، و رباط تا بیروت حاکی از حمایت گستردهای است که فلسطینیان در سراسر جهان عرب دریافت میکنند. رهبران و سیاستگذاران عرب در پاسخ به افکار عمومی در کشورهای خود چارهای جز محکومیت شدید اسرائیل و ابراز حمایت از آرمان فلسطین نداشتهاند. با توجه به تفاوت در روابط این کشورها با ایالاتمتحده و رژیمصهیونیستی، هر دولت عربی با شرایط کمی متفاوت روبهرو است. بااینحال پویایی در سراسر منطقه بر همه آنها فشار میآورد تا در دفاع از فلسطینیها صحبت کنند و حداقل درمورد اکثر کشورهای عربی، از انتقاد مستقیم از حماس خودداری کنند. قابلتوجه بود که عربستانسعودی- که تنها چند هفته پیش با رژیمصهیونیستی درحال عادیسازی روابط بود- در واکنش به عملیات حماس، طوفان الاقصی از اسرائیلیها بهعنوان «نیروهای اشغالگر» یاد کرد.
منبع: روزنامه فرهیختگان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: جنگ غزه تحولات منطقه جنایات آمریکا رژیم صهیونیستی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۹۷۱۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطهای بی فرجام
به گزارش تابناک، آرمان، پسرک نوجوانی که در ۱۷ سالگی متهم به قتل دوستش غزاله شد، حالا در لبه تیغ ایستاده و هر آن احتمال دارد حکم قصاص برای او اجرا شود. مروری بر پرونده اخباری که درباره او و مقتول منتشر شده نشان دهنده وضعیت عجیب و پیچیده این پرونده است.
حکم قصاص آرمان عبدالعالی که به خاطر اتهام به قتل دوست دخترش غزاله شاکر در معرض اجرا قرار گرفته است، امروز اجرا نشد تا بار دیگر تلاش برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول ادامه یابد.
سه نکته بسیار مهم در این پرونده وجود دارد که باعث شده افکار عمومی نسبت به آن حساسیت زیادی نشان دهد. اول آنکه هیچ نشانی از جسد مقتول در دست نیست ولی قضات به این نتیجه رسیده اند قتل واقع شده است. نکته دوم حساسیت هایی است که نسبت به اعدام و بخشش وجود دارد و نکته سوم مربوط به وضعیت آرمان است. آنطور که قانون تکلیف کرده باید برخی متهمان از جمله متهمان به قتل تحت معاینه روانشناسی قرار گیرند. روانشناس پرونده آرمان هم در دادگاه گفته است او مشکل عصبی و انزوای بیش از حد دارد و وضعیت روانی او در زمان حادثه محرز است.
فهمیه حسینی در صحن علنی دادگاه کیفری یک گفت: آرمان در زمان حادثه دچار افت شدید تحصیلی بوده و معدل او در آن زمان هفت بوده است. او دچار مشکلات روحی شدید بوده است. بعد از بازداشت و در زندان هم او در کارهای گروهی شرکت نمیکند و دوستی در زندان ندارد. در همه کارهای گروهی ناموفق است و فقط درسخواندن که یک کار فردی است را خوب انجام داده است. او بسیار کم حرف میزند و هیچ دوستی ندارد. قبل از زندان هم این وضعیت را داشته است و این نشان از مشکل عصبی و انزوای بیش از حد آرمان دارد. او به نامه غزاله اشاره کرد و گفت: از نامهای که از غزاله به جا مانده است، هم آمده که آرمان «بچه است»؛ رفتارهای بچگانه دارد. بنابراین عدم درک عقلی آرمان با توجه به وضعیت تحصیلی وی در زمان حادثه و وضعیت روانی او و همچنین نامه غزاله محرز است. بنا بر این گزارش قضات بعد از بررسی پرونده رأی خود را اعلام خواهند کرد.
با این حساب می توان گفت شاید آرمان سلامت روان نداشته و متوجه عواقب عمل خود در اقدام به قتل غزاله نبوده است. هر چند این جزییات در پرونده مضبوط است و دسترسی به آن جز برای طرفین پرونده و وکلایشان مقدور نیست.
با وجود این سه نکته، رییس شوراهای حل اختلاف کشور معتقد است می توان از خانواده غزاله، رضایت گرفت. امروز هادی صادقی در پاسخ به سوالی درباره پرونده آرمان عبدالعالی گفت: همچنان در تلاش هستیم که در این پرونده رضایت خانواده مقتوله را بگیریم.
او گفت: درباره این که این فرد مجرم است یا نه، نباید قضاوت کنیم زیرا این پرونده جزییات بسیار دارد و مسایل مختلفی در حاشیه این پرونده مطرح است بنابراین قضاوت در این پرونده سخت است. دهها قاضی در این پرونده ورود کردند و پرونده با دقت بررسی شده و دو مرتبه در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: مردم از نظر اتقان حکم صادره تردید نکنند زیرا براساس شواهد موجود حکم قتل صحیح است هرچند طبیعتاً ناخواسته بوده و قاتل هدف قبلی نداشته و این اتفاق پیش آمده است. این جوان سابقه جنایی نداشته و جنایتکار حرفهای نیست. گاهی افراد در یک لحظه حادثهای پیش میآید و خطایی می کنند. البته در این خطاها عمد بوده اما با قصد قبلی نبوده است. خانواده مقتول و محکوم خانوادههای محترمی هستند و ما هر دو خانواده را دیدیم و با آن ها صحبت کردیم. آرمان عبدالعالی زمانی که به زندان میرود، در حال اخذ دیپلم بوده اما در زندان فوق لیسانس خود را نیز اخذ کرده است.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: باید به خانواده مقتوله حق داد که داغ بزرگی دیدهاند و از طرف دیگر جنازهای هم در کار نیست و از این خاطر نیز خانواده مقتوله آزرده خاطر هستند. اکنون شرایط به گونه ای نیست که به جسد دسترسی باشد و اتفاقی افتاده که قابل دسترسی نیست و هر چه اینها اصرار کنند که آرمان جای جنازه را بگوید، او نمی تواند بگوید زیرا خودش هم نمیداند و اگر میدانست تا الان بارها گفته بود.
قتلی که جسد مقتول هرگز پیدا نشد
رسیدگی به این پرونده از اسفند سال ۹۲ آغاز شد و خانواده دختر ۱۹ سالهای بهنام غزاله خبر ناپدید شدن دخترشان را اعلام کردند اما خیلی زود مشخص شد او آخرین بار به خانه دوستش که پسری ۱۸ ساله بهنام آرمان بوده رفته است. با دستگیری آرمان، او پس از چند روز به قتل غزاله اعتراف کرد و بازداشت شد. اما مدتی بعد منکر قتل شد و گفت آن روز از غزاله خواستم برای صحبت و خداحافظی به خانه ما بیاید چون میخواست برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود.
آرمان گفت: چون او را دوست داشتم و نمیخواستم برود سر این موضوع با هم بحث کردیم اما او از پلهها پرت شد و سرش به لبه پله خورد، من هم ترسیدم و جسدش را در یک چمدان گذاشتم و در سطل زباله خیابان انداختم.
بعد از اعترافات آرمان تلاش برای پیداکردن جسد آغاز شد اما این جستوجوها راه به جایی نبرد و جسد دختر جوان هنوز هم پیدا نشده است. مدتی بعد آرمان اعترافات قبلی خود را پس گرفت و مدعی شد قتلی مرتکب نشده است. او گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راهپله پایش لیز خورد و روی پلهها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم.
انکارهای آرمان فایدهای برای او نداشت، با اینکه او در زمان قتل چند روز تا ۱۸سالگی زمان داشت و هنوز به ۱۸سالگی نرسیده بود، در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. رأی صادرشده مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم آماده شد.
مادر غزاله اعلام کرد در صورتی گذشت میکند که آرمان محل دفن جسد را بگوید.
با این وجود باز هم با توجه به مدارک جدید بهدستآمده و قبول اعاده دادرسی، آرمان بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار در شعبه ۵ مورد محاکمه قرار گرفت. او که حالا در مقطع فوقلیسانس در دانشگاه شهید مدرس در حال تحصیل است، یک بار دیگر اعلام کرد قتل کار او نیست و نمیداند جسد کجاست و ممکن است غزاله زنده باشد.
در نهایت قضات دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و آرمان را در قتل مجرم تشخیص دادند و او را برای بار دوم به قصاص محکوم کردند. رأی صادرشده یک بار دیگر در دیوان عالی کشور تأیید شد.
نکته اینجاست که خانواده غزاله شکایت دیگری هم از آرمان کرده بودند: او علاوه بر قتل، جسد دختر ما را پنهان کرده است. با توجه به اینکه پلیس نتوانست جسد را پیدا کند، خانواده غزاله درباره اخفای جسد از سوی متهم نیز شکایتی در شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت مطرح کردند.
در نهایت بخشی از پرونده که مربوط به اخفای جسد بود به شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت فرستاده شد و قاضی دادگاه آرمان را به سه ماه و یک روز حبس محکوم کرد.
جزییاتی که در دادگاه بیان شد
در دو دادگاهی که آرمان در آن به جرم قتل محاکمه شد، جزییات زیادی بیان شده است. در دادگاه اول او اختیاری نماینده دادستان گفت: آرمان در سال ۹۲ دختری به نام غزاله را به قتل رسانده است و همه مدارک موجود در پرونده این موضوع را ثابت میکند. او به قتل اعتراف کرده و به یکی از دوستانش هم گفته مرتکب قتل شده است اما از آنجایی که جسدی از غزاله پیدا نشده است، در پرونده شبهه ایجاد شد.
نماینده دادستان در توضیح پسگرفتن رأی دو نفر از قضات هم گفت: آنها رأی خود را پس نگرفتند و به دلیل اینکه وکیل سابق مقتول مدعی شده بود مدارک جدیدی در پرونده پیدا شده خواستار بررسی بیشتر پرونده شدند. دو موضوع بهعنوان مدرک جدید مطرح شد؛ یکی دفترچه بیمه غزاله بود و دیگری تمدید مرخصی دانشگاه او. هر دو مورد به دقت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که هیچکدام دلیلی بر زندهبودن غزاله نیست. ما همچنان با توجه به مدارک موجود در پرونده بر مجرمبودن متهم اصرار داریم. سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر غزاله در توضیح تمدید دفترچه بیمه دخترش گفت: همسر من بیمه خویشفرماست؛ غزاله را هم خودش بیمه کرده بود. بعد از قتل غزاله وقتی همسرم برای واریز حق بیمه و تمدید دفترچه رفته بود، بهصورت اتوماتیک دفترچه غزاله هم تمدید شده بود. این مسئله پیچیده نبود که بهعنوان مدرک جدید عنوان کردند.
مادر غزاله هم در توضیح مرخصی دانشگاه دخترش گفت: غزاله از دانشگاه مرخصی گرفته بود؛ میخواست در خارج از کشور درس بخواند و برای این کار آماده میشد اما این اتفاق افتاد. وقتی از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند مرخصی غزاله تمام شده و او برنگشته من موضوع را تعریف کردم و گفتم باور نمیکنم، دخترم مرده است. آنها هم از سر دلسوزی گفتند یک ترم دیگر تمدید میکنند. آنها به خاطر ناراحتی من چنین کاری کردند. مدرک جدیدی وجود نداشت؛ خواستند که من را آرام کنند. بعد از حادثه من روزهای سختی را گذراندم. تا زمانی که آرمان به قتل غزاله اعتراف کند، من در خیابانها دنبال دخترم میگشتم. ساعتها در خیابان با ماشین میرفتم که دخترم را پیدا کنم. به هر دختری که شبیه غزاله بود میرسیدم، جلویش را میگرفتم. من خیلی سختی کشیدم.
در ادامه زمانی، وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: متأسفانه وکیل سابق متهم در این پرونده کارهایی کرد که پرونده با چالش روبهرو شود. ما براساس مدارک پرونده درخواست صدور حکم قانونی را داریم.
آرمان: از من اعتراف دروغ گرفتند
در ادامه جلسه دادگاه، آرمان در جایگاه متهم قرار گرفت و از خود دفاع کرد. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من و غزاله مشکل خاصی با هم نداشتیم. او به خانه ما آمد و با هم صحبت کردیم و بعد رفت. من صدایی شنیدم، وقتی در را باز کردم، غزاله را دیدم که در راهپله افتاده است. خیلی ترسیدم. او را به داخل خانه کشیدم و بعد سعی کردم کمکش کنم. آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم چه میکنم. من خیلی بچه بودم. غزاله را داخل کیسه گذاشتم. متوجه شدم نفس میکشد اما ترسیده بودم و فقط میخواستم او را از خانه دور کنم. بعد کیسه را به نزدیکی سطل زباله اطراف پارک ملت بردم.
قاضی گفت: چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟چرا جسد را به چندین متر آنطرفتر از خانه بردی؟ متهم گفت: به فکرم نرسید با اورژانس تماس بگیرم. من بعد متوجه شدم که باید با اورژانس تماس میگرفتم و جسم غزاله را هم از ترس به کمی دورتر بردم. من اصلا متوجه کارهایم نبودم. قاضی گفت: لکههای خون روی دیوار، کاغذ دیواری دستگیره کمد و جاهای دیگر خانه شما بوده است. اگر غزاله خارج از خانه افتاده بود و تو او را به داخل آوردی، چرا این خونها در خانه بود. متهم گفت: من دقیقا نمیدانم از چه صحبت میکنید و من در جریان نیستم.
قاضی پرسید: چرا به دوستت گفتهای که غزاله را کشتهای؟ اگر تو واقعا این کار را نکرده بودی، چرا این حرف را به او زدی و درخواست کمک کردی.
متهم گفت: من اول گفتم غزاله زمین خورده؛ حرفم را باور نکرد. بعد گفتم دعوا کردیم؛ باز باور نکرد و بعد گفتم او را کشتم که حرفم را باور کند و کمک کند. متهم گفت: من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. در مدتی که با هم دوست بودیم، سه بار با هم دعوا کردیم. یک بار من پیشقدم شدم که آشتی کنم و دو بار غزاله پیشقدم شد. آن روز هم مشکلی با هم نداشتیم و او خداحافظی کرد و رفت و بعد این اتفاق افتاد. قاضی گفت: از غزاله نامهای به جا مانده که در آن به تو اشاره کرده و گفته از دست آزارهای تو خسته شده است. دراینباره چه میگویی. متهم گفت: من نمیدانم آن نامه چیست. من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. متهم در پاسخ به این سؤال که با توجه به انکارش چرا به قتل اعتراف کرده، گفت: بعد از بازداشت به من خیلی سخت گذشت. مدام به من میگفتند پدر و مادرت در اتاق بغلی هستند و بازجویی میشوند و من اذیت میشدم به همین دلیل اعتراف دروغ کردم.
به نظر می رسد افکار عمومی انتظار دارد علاوه بر اجرای عدالتضمن اعلام رضایت از سوی اولیای دم و گذشت از قصاص آرمان، زوایای پنهان این پرونده مشخص شود.